گفتوگوی فرانک برت با کن لوچ • برگردان: کسرا نوراللهی •
در پی اتهامات اخیری که از سوی جاناتان فریدلند در گاردین و هوارد یاکوبسن در نیویورکتایمز علیه کن لوچ مطرح شد و خودداری آن نشریات از اختصاص فضا و فرصتی به لوچ برای ارائهی پاسخ مکفی به آن اتهامات، لوچ به گفتوگو با فرانک برت از مؤسسهی ترنسنشنال[۱] نشست تا به صحبت دربارهی فلسطین و حملات مستمر علیه هر کسی بپردازد که به دفاع از عدالت اجتماعی برمیخیزد.
فرانک برت: در روزهای اخیر به دلیل موضعگیریتان در برابر مسئلهی فلسطین، مورد حمله قرار گرفتهاید. در واقع، شما از زمان نمایش «نیستی»[۲] در اواخر دههی ۱۹۸۰ آماج حمله بودهاید. فکر میکنید امروز اتخاذ موضعی در همبستگی با مردم فلسطین دشوارتر از قبل شده باشد؟
کن لوچ: فکر میکنم این موضوعات ادامه پیدا میکنند و بر دامنهی آنها افزوده میشود. نمایش «نیستی» که شما از آن صحبت کردید، نوشتهی جیم آلن بود، یک سوسیالیست عالی و یک نویسندهی محشر اهل منچستر که مردی از طبقهی کارگر بود. او «نیستی» را دربارهی وقایعی نوشت که در مجارستان و در آستانهی پایان جنگ جهانی دوم نوشته شده بودند؛ زمانی که رودولف کاستنر دست به معاملهای زد که بر اساس آن برخی یهودیان اجازه مییافتند بگریزند و سوار بر قطار راهی فلسطین شوند تا در آنجا ساکن شوند، در حالیکه قطار حامل صدها هزار یهودی دیگر به اردوگاههای مرگ میرفت و آنها هیچ از مقصد خویش نمیدانستند. «نیستی» نمایشی در این باب بود.
حتی به دلیل نزدیک شدن به چنین موضوعی نیز به ما حمله شد. در این حملات به ما نسبت یهودیستیزی، نژادپرستی و اعتقاد به «خونخواری یهودیان»[۳] میدادند[۴] که [کلیشهای یهودیستیزانه بود و] به قرنها قبل بازمیگشت. رویالکورت[۵] که به عنوان سالن نمایش نویسندگان شهرتی عالی داشت، دست به سانسور نمایش «نیستی» زد. البته، همچون همیشه، مردمی هم که به دفاع از ما آمدند از یهودیان بودند. مردمی که درک حقیقت آنچه نمایش مطرح میکرد را داشتند، خود از یهودیان بودند. آنها از نمایش دفاع درخشانی کردند. از همان زمان من در خط آتش بودهام. همچنین، اینگونه به نظر میرسد که هر کس به دفاع از فلسطینیها برخیزد، مورد هجوم واقع خواهد شد؛ هر چند فکر میکنم همهی مردم با گفتن اینکه «حقوق بشر از آن همگان است»، در حال دفاع از این حقوق هستند و فلسطینیان نیز همانند هر قوم دیگری مستحق آناند که در صلح و امنیت در خانههای خویش زندگی کنند.
شرایط اکنون بسیار سختتر شده و فکر میکنم مشکل این است که دولتهای ما –امریکا، بریتانیا و نیز اروپاییها– بهاتفاق در معاملهگری با اسرائیل و سرکوب فلسطینیها همدست شدهاند. معاملات تجاری، بیشک، مهمترین مسئله است و همچنین امور فرهنگی و ورزشی. اسرائیل حتی در رقابتهای فوتبال اروپایی هم شرکت میکند این مضحک است! دربارهی مصر، لبنان، الجزایر و مراکش چنین چیزی وجود ندارد. اسرائیل در خاورمیانه است. تیمهای اسرائیلی در رقابتهای فوتبال اروپایی و از آن عجیبتر در رقابتهای آواز اروپایی چه میکنند؟ برای خیلی از کشورها اصلاً مهم نیست که در چنین رقابتی حاضر باشند، اما دربارهی اسرائیل کلید ماجرا در یک نام است: «اروپایی». اسرائیل چرا آنجا است؟ جوابش را میدانیم: این بخشی از یک هجوم فرهنگی است تا بر اساس آن ادعا کنند که اسرائیل یک دموکراسی غربی است.
البته که ما میدانیم که اسرائیل قوانین بینالمللی را زیر پا میگذارد؛ کنوانسیون ژنو را نادیده میگیرد و زمینهایی را که به مردمان دیگری تعلق دارند از آنها میدزدد و زندگی فلسطینیها را بیشازپیش غیرقابل تحمل میکند. با اینحال، به دلیل قدرت گرفتن کمپینی علیه اسرائیل و غیرقانونی بودن آن و به این دلیل که بر قدرت جنبش بایکوت اسرائیل نیز افزوده شده است، اکنون هجوم تازهای از سوی اسرائیل و حامیان آن در غرب آغاز شده تا سخن گفتن از بایکوت را غیرقانونی کنند و هر آنکس را که به دفاع از فلسطینیها برمیخیزد، شیطانانگاری[۶] کنند. با این اوصاف باید گفت بله! شرایط به مراتب دشوارتر از پیش شده است.
فرانک برت: هماکنون جنبش بی.دی.اس[۷] (بایکوت، تضعیف، تحریم) را داریم که به دلیل حمایت از بایکوت اسرائیل دچار «جرمانگاری»[۸] میشود، و افرادی مانند موشه ماچاور را داریم که از حزب کارگر به دلیل نوشتهی ضدصهیونیستی خود اخراج میشود، و راجر واترز و خود شما را داریم که به یهودیستیزی متهم میشوید، و از آن سو تونی بلر را داریم که از اتحاد میان چپگرایان و اسلامیستها[۹] سخن میگوید. شما در این ماجراها الگوی خاصی را میبینید؟ میتوانید این نقاط را به یکدیگر وصل کنید؟
کن لوچ: خوب، من فکر میکنم آنها همه جزئی از این کمپین هماهنگی هستند که هدف آن غیرقابل قبول کردن هر گونه انتقاد به اسرائیل باشد، یعنی کشیدن حجابی بر نقض مکرر قوانین بینالمللی از سوی اسرائیل و مترادف کردن نقد اسرائیل و صهیونیسم با یهودیستیزی. اخراج موشه ماچاور از حزب کارگر، به عنوان یک دانشگاهی و مردی به غایت سالم، با این ادعا که او یهودیستیز است، مضحک بود.
با اینحال میتوان الگویی هم دید. اگر دقت کنید یک روزنامهی لیبرال با زبانی معتدل نخستین گلوله را شلیک میکند و سپس درها به روی افراطیها گشوده میشود تا از واژهی «یهودیستیزانه» استفاده کنند. در اینباره، من از سوی جاناتان فریدلند در گاردین متهم شدم که به انکار هولوکاست مشروعیتی دروغین[۱۰] بخشیدهام. البته که من کاری از این دست نکردهام. کسی از مصاحبهی دیگری چیزی دربارهی کاری که کس دیگری کرده بود، نقل کرد؛ من نمیدانستم چه گفته شده بود و نمیدانستم از من دقیقاً دربارهی چه میپرسند تا از آن دفاع یا آن را محکوم کنم. بنابراین فقط حرفی کلی زدم. بعد حرفهای من را پیچاندند تا اینطور القا کنند که من نسبت به انکار هولوکاست تساهل کردهام، معلوم است که من چنین کاری نمیکنم. هولوکاست رخدادی واقعی و مربوط به جنگ دوم جهانی است. با این حال، این ادعای غلطی است که دربارهی تاریخ نمیتوان به بحث نشست. هولوکاست، بهدرستی و بهتفصیل، بارها در موزهها، فیلمها، مقالات و کتابها به بحث کشیده شده است. به همان ترتیب که جنگ، خیزش فاشیسم و آنها که از فاشیسم حمایت کردند، مورد بحث قرار گرفتهاند. البته این موضوع اندکی کمتر به بحث گذاشته شده، چون نتیجهاش صحبت کردن دربارهی آن بیزنسهای بزرگی است که از فاشیستها حمایت کردند…
پس نخستین شلیک به زبانی کاملاً معتدل است و سپس هدف شلیکی مانند نوشتهی هوارد یاکوبسن، نویسندهی انگلیسی، برای نیویورکتایمز قرار میگیرید که در آن از تعبیری مثل «بو[۱۱]ی خونآشامی» استفاده کرده است. یاکوبسن حتی این بو را از کنفرانس حزب کارگر در برایتن نیز استشمام میکند. تعابیری مانند «خونآشامی»[۱۲] استفاده میشوند تا حرارت بیافرینند و تحریک کنند و خشونت را علیه هر آن کس که در جریان این حملات مورد هدف قرار میگیرد، برانگیزند. جدیترین بخش نوشتهی یاکوبسن در پایان آن است که میگوید: «آنچه باید مورد تأکید قرار بگیرد این است که صهیونیسم –خود ایده و نه وقایع سیاسی برآمده از آن– جزء جداییناپذیر ذهنیت و تصور یهودی است. آنها که میگویند نه علیه یهودیان، بلکه علیه صهیونیستم هستند، دارند مخاطبفریبی میکنند». به بیان دیگر، اگر شما به نقد صهیونیسم بپردازید، دارید یهودیان را نقد میکنید و در نتیجه یهودستیز هستید. خوب، این خطرناکترین برداشت ممکن و بهغایت ترسناک است. صهیونیسم، تا جایی که من میدانم، یک ایدئولوژی قرن نوزدهمی بود. تاریخ یهودیان به مدتهای پیش از صهیونیسم برمیگردد. آیا آنها پیش از این ایدئولوژی وجود نداشتند؟ این بحث یکسره خطرناک است، زیرا صهیونیسم به اسرائیل میرسد و نقد اسرائیل –نه تنها سیاستهای کنونی آن، بلکه اصل بنیانگذاری آن– مترادف میشود با یهودیستیزی. با اینحال، بسیاری از یهودیان اسرائیل و خارج از اسرائیل در واقع مخالف صهیونیسم و مخالف آن کارهایی هستند که اسرائیل میکند و از فلسطینیها حمایت میکنند. یاکوبسن مینویسد که در چنین محیط سرشار از انتقادی از اسرائیل، «یک اسرائیلی ضدصهیونیست، قهرمان خواهد بود». یاکوبسن البته این را به کنایه مینویسد. بنابراین او تلاش میکند حتی آن مردم شجاعی را هم که در اسرائیل و خارج از آن با داشتن پسزمینهی یهودی، شهامت به خرج میدهند و به سخن میدرآیند را تخریب کند؛ آنها هم باید محکوم شوند. اینگونه است که داستان قدمبهقدم پیش میرود: از یک حملهی نرم شروع میشود و در پی آن حملهای شیطانی از راه میرسد.
فرانک برت: چگونه باید به آنچه در حال رخدادن است واکنش نشان دهیم؟ اگر این هجومی است علیه همبستگی ما، چگونه باید آن همبستگی را بازسازی کنیم و تحکیم ببخشیم؟
کن لوچ: فقط باید حقیقت را بگویید. فقط حقیقت را بگویید. یکی از دوستان شما و کسی که من برای او احترام شایان قائلم، ایلان پاپه، تاریخنگار اسرائیلی است. او با جزئیات دقیق و با جدیتی آکادمیک، ماجرای راندن و حذف صدها هزار فلسطینی از اراضی خودشان را بیان میکند و آن را پاکسازی قومی[۱۳] فلسطینیان میخواند.[۱۴] این واقعهای تاریخی است. شواهد ناظر بر این رخداد تاریخی را نمیتوانید به چالش بکشید. سال آینده، تأسیس اسرائیل هفتاد ساله خواهد شد. ما باید با قاطعیت آن حقیقت را بیان کنیم: اسرائیل بر مبنای پاکسازی قومی شکل گرفت. ما باید با قاطعیت به این واقعیت بپردازیم که اسرائیل چگونه بنیان نهاده شد و بگوییم که پیامدهای آن سیاستها که تا به امروز ادامه یافتهاند، چه بودهاند. ما باید حاکمیت قانون بینالملل و کنوانسیون ژنو را طلب کنیم. پس فقط حقیقت را بگویید.
مردم در نهایت خواهند فهمید که حمایت از فلسطینیها حمایت از عدالت و حقوق بشر است. ما باید در این باره سازماندهی داشته باشیم و از مردم بخواهیم که از فلسطینیها حمایت کنند، مردمی که به عنوان قاعدهای عام خود را حامی همزیستی صلحآمیز تمام انسانها میدانند. ما باید این را به آنها بگوییم. وقتی آنها واقعیتها را بدانند و به واقعیات دسترسی داشته باشند، چگونه ممکن است از فلسطینیها حمایت نکنند؟
لطفاً در نقل و ارجاع به مطالب، حقوق این وبسایت و همکاران آن را محترم بشمارید.
متن اصلی:
[۱] Transnational
[۲] Perdition
[۳] Blood libels
[۴] ادعایی یهودیستیزانه که بر اساس آن یهودیان در مناسک خود از خون کودکان غیریهودی مینوشیدند.
[۵] سالن نمایشی در لندن
[۶] Vilify
[۷] B.D.S; Boycott, Divest and Sanction
[۸] Criminalization
[۹] به اسلامگرا برگردان نشد، تا روشن باشد که منظور تلاش برای منتسب کردن جریانهای مخالف به جریانهای رادیکال مذهبی است که در سالهای اخیر و با ظهور جریانهایی مانند داعش وارد صحنه شدهاند.
[۱۰] Spurious legitimacy
[۱۱] Whiff
[۱۲] Blood lust
[۱۳] Ethnic cleansing
[۱۴] کتاب پاپه از سوی انتشارات اطلاعات به فارسی برگردان شده است.
دیدگاهتان را بنویسید