دنیایی که برای تحقق آن می‌کوشیم / به روایت دیوید هاروی

نسبت اندیشه‌ی چپ با «وضع موجود» نسبتی بحث‌برانگیز و سرشار از تنش است. این تنش گاه شکل فعال‌کردن یوتوپیا در دل سهمگین‌ترین بداهت‌های فاجعه‌بار را به خود می‌گیرد و گاه خود به بداهتی دچار می‌شود که آن را نسبتی با پیچیدگی‌های امر واقع نیست. اندیشه‌ی چپ در بسیاری از مواضع و علی‌رغم پیشینه‌ای سترگ از تأکید بر اولویت تغییر جهان بر تفسیر آن، به جای آن‌که نسبت خویش با «امکان»های تغییر را مورد بازاندیشی قرار دهد، مکرراً به نص بازمی‌گردد و به این ترتیب از امکان نگریستن و بازاندیشی در «نارسایی»های ادراک خویش از امر واقع بازمی‌ماند. حال آن‌که یافتن روزن‌هایی به رهایی ملازم با پذیرش غرقه‌گی در ظلمت و تلاش برای آغاز فرایند شناخت از خود این ظلمت است.

تصویری که متفکران چپ از آتیه‌ی مطلوب‌شان ارائه می‌کنند، محکی است جذاب برای ارزیابی آن‌که کدامین گام‌ها ما را به سوی گشودن آن روزن‌ها می‌برند و کدام امیدواری‌های ما نسبتی با آن ظلمت ندارند و حتی یاری‌مان نمی‌دهند که فرصت‌های محدود رهایی را مغتنم بشماریم.

دیوید هاروی در مؤخره‌ی خویش بر کتاب «هفده‌ تضاد و پایان سرمایه‌داری» ذیل عنوان «ایده‌هایی برای پراکسیس سیاسی» به شرح خصوصیات محوری جهانی می‌پردازد که به تعبیر او کوشش‌ها، مبارزه‌ها و تقلاهای ما مصروف تحقق آن می‌شود.

مرور این ایده‌ها یاری‌مان می‌دهد که از خویش بپرسیم نسبت این وعده‌ها با جهان کنونی ما و مناسبات حاکم بر آن چیست و چگونه می‌توان با پایبندی به همان «پراکسیس سیاسی» راهی به سوی تحقق آن‌ها گشود.

فایل اسلایدها را از لینک زیر دریافت کنید:

دانلود

اشتراک‌گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *